عشق جاوید

 

 

 

خداوندا خودت گفتی همین نزدیک نزدیکی

از اشک نیمه شب هایم، چقدر تا آسمون راهه؟


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 23:22 توسط سپهر |

گفتی که...

ما به درد هم نمی خوریم....!

اما هرگز نفهمیدی....

من تو را...

برای دردهایم....

نمی خواستم...


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:14 توسط سپهر |

غریبه مواظبش باش که سپردمش به دستت

 

خدا نخواست قسمت من شه حتی اون خنده تلخش

غریبه نزاری عشقم تو حسرت خنده بمونه

ساعت نشه 12شب بزاریش تنها تو خونه

غریبه فکر نکنی ناراضیم یا که حسودم

عشق اون مرهم من بود واسه قلب کبودم

غریبه آرزو داشتم بشینم باهاش لب باغچه

نه اینکه کارت عروسیشو بزارم لب طاقچه


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:14 توسط سپهر |

دوباره دلم برایت تنگ شده است ، دوباره دلم هوای تو را کرده است.
دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی و من نیز برایت از عشق بگویم.
بگویم که خیلی برایم عزیزی ، برایم بهترینی.
دلم تنگ است و تو نیستی ، باید با این دلتنگی بسازم و بسوزم.
دلم تنگ است برای راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ، نگاه به آن چشمهای زیبایت.
فاصله بین من و تو غوغا می کند و این قلب را دلتنگتر می کند.
کاش در کنارم بودی ، خیلی دلم گرفته است.
وقتی دلم تنگ می شود در گوشه ای مینشینم و به یاد آن لحظه که در کنارمی اشک میریزم.
کاش همیشه در کنارم بودی و حتی یک لحظه نیز از من دور نمیشدی.
این دل بدجور بهانه تو را میگیرد ، نمی دانم چگونه با این دل بهانه گیرم بسازم!

دلم هوایت را کرده است ، تک تک ثانیه ها را میشمارد تا لحظه دیدار فرا رسد.
لحظه ای که همیشه برایم زیباترین لحظه زندگی ام بوده است.


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:13 توسط سپهر |

به خودم قول میدهم كه فراموشـت كنم !
وقتی صبح می شود
تو را كه نه .... ولی !
قولم را فراموش می كنم ....!!!


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:11 توسط سپهر |

همیشه یکی هست که درد دلت رو بهش بگی ،
وای از اون روزی که خودش بشه "درد" دلت . . .


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:11 توسط سپهر |

درهمین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون


                                                        تو حتی نفس هم نمی توانم بکشم....


                       وامروز درآغوش دیگری نفس نفس میزنند!!!

 


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:10 توسط سپهر |

پشیمان نیستم از دل بستن به او..

 

خدایا

خودت هر کجاهست مراقبش باش....

عاشقانه دوستش دارم و در انتظار با او بودن که محال است.....


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 16:9 توسط سپهر |

چه زيبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذيرفتي! چه فريبنده ! آغوشم برايت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه كودكانه ! همه چيزم شدي ! چه زود ! به خاطره يك كلمه مرا ترك كردي ! چه ناجوانمردانه ! نيازمندت شدم ! چه حقيرانه! واژه غريبه خداحافظي به من آمد! چه بيرحمانه! من سوختم

برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 15:31 توسط سپهر |

 

راستي راستی مشق زندگی عجب مشق سختیه...

 

 

 

 

 

 

 

اون وقت زرد زردو پژمرده و خزان زده زیر دستـو پا له می شیـو فراموش می شی ...

خدا نکنه کتاب سبز زندگی رو فراموش کنی ...

سر گردنه های تهاجم و هجمه های جورواجور زندگی چه بلایی سرت میاد…

معلوم نیست توی این گیرو دار زندگی و بازار مکاره دین فروشی و دنیا طلبی ،

سر از کجا در میاریـو منشی چه کسی می شی ...

اگه تکالیفتو خوب انجام ندیـو از روی سرمشق ها ننویسی و سیاه مشقاتو خط نزنی معلوم نیست


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 15:30 توسط سپهر |

 

هرکسی هم نفسم شد

دست آخرقفسم شد.

من ساده به خیالم

که همه کاروکسم شد

.اون که عاشقونه خندید

خنده های منودزدید

زیرچشمه مهربونی

خواب یک توطئه میدید


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 15:30 توسط سپهر |

چشمانم غرق در اشکهایم شده
......

دیگر گذشت؛تو کار خودت را کردی؛

دلم را شکستی و رفتی

......

همه چیز گذشت و تمام شد؛این رویا های من با تو بود که تباه شد....

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی؛ انگار دیگر دنیای من بن بست شده ؛ راهی ندارم برای فرار از غمهایم...

این هم جورم من بود از این که برایت مثل دیگران نبودم ؛ کسی بودم که عاشقانه تورو دوست داشت ؛ دلی داشتم که هوای تورو داشت....
دیگر گذشت ؛ حالا تو نیستی و من جا منده ام ؛ ؛ تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام.....
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون می کنم ؛ هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم ؛ اگر از تنهایی هم بمیرم دلم را با هیچکس آشنا نمی کنم.....

دیگر بس است ؛ تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم ؛ تا کی باید برای این و آن بمیرم؟

برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 14:24 توسط سپهر |

گمـــــــــان می کـــــردم وقتــــــــی نبــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــاشم

دلـــــت می گیــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــرد

1 روز

1 ماه

1 سال

از رفتنــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــم می گذرد . . .

چه خیـــــال ِ بیهوده ایـــــــ

وقــــتی دلت با دیگریســــــــت ...


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 14:21 توسط سپهر |

چه سخت است تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی و چه سخت است سپردن دل به قبرستان جدایی وقتی می دانی پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسیت فاتحه ای بخواند


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ساعت 13:39 توسط سپهر |


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 23:16 توسط سپهر |

 

دلمان خوش است
به لذت های کوتاه
به دروغ هایی که از راست بودن قشنگ ترند
به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند
یا کسی عاشقمان شود
............با شاخه گلی دل می بندیم
و با جمله ای دل می کنیم
دلمان خوش می شود
به برآوردن خواهشی و چشیدن لذتی
و وقتی چیزی مطابق میل ما نبود
چقدر راحت لگد می زنیم
و چه ساده می شکنیم
همه چیز را..


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 23:12 توسط سپهر |

نباشی ,

دلم که هیچ …

دنیا هم تنگ می شود 


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:23 توسط سپهر |

خاطرم نیست،

تو از بارانی! یا که از نسل نسیم!

هرچه هستی

گذرا نیست

هوایت! بویت!

تو مرا یاد کنی یا نکنی

من به یادت هستم...

- همیشه به یادت هستم -

 


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:23 توسط سپهر |

امتحان عشق

 

برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:22 توسط سپهر |

باز باران

بی ترانه

گریه های بی بهانه

می خورد بر سقف قلبم

باورت شاید نباشد

خسته است این قلب تنگم ...


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:21 توسط سپهر |

کاش میفهمیدی ...

قهر میکنم تا دستمو  محکمتر  بگیری و بلندتر بگی :

بمون ...

نه اینکه شونه بالا بندازی ...

و آروم بگی : ...

هر طور راحتی !؟


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:20 توسط سپهر |

قصه اصحاب کهف شوخیست ، اینجا یک روز که بخوابی همه تو را از یاد میبرن ....!!!


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 20:17 توسط سپهر |

خوشحـــالم که کـنار توام.....

 

خوشحــالم که میتــــونم سرمو رو شونه های مردونـه ات بذارمـ ...

خوشحـالم میتونم کــنارت با آرامش نفـس بکشــم ...

خـــــوشحـالم که میتـــــــونم دستاتو تو دسـتام بگـــــــــیرم ...

تمـــــــام خوشحـــــالی من با تو شـــــــروع میشـود و بـــــــی تو تمــــــام ...


 


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 18:56 توسط سپهر |

اینجا زمین است ، ساعت به وقت انسانیت خواب است،

عجب موجود سخت جانی است دل،

هزار بار تنگ می شود، می شكند، می سوزد، می میرد!

و باز هم می تپد...

 


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 18:56 توسط سپهر |

خوب من!

 

همین جا درون شعر هایم بمان...

                 تا وسوسه دوستت دارم های دروغین آدمها

                                             مرا با خود نبرد به سرزمین های دور احساس...!

من اینجا هر روز با تو عاشقی می کنم بی انتها...

                  شعر من بهانه ایست برای ما شدن دستهایمان...

                                             تا تکرار غریبانه جدایی را شکست دهیم...


برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت 18:54 توسط سپهر |