عشق جاوید

امدی یک شب به سویم اسمان غم بار شد

 

سیل غم امد تمام هستی ام اوار شد

خفته بودم سالها در بستری تاریک و سرد

با صدای قلبت ان شب قلب من بیدار شد

دیده دید دل تپید و خون چکید از لحظه ها

عشق امد و دل با هم فدای یار شد

تا گل روی تو زیباتر شود در باغ عشق

در کنار ساقه ات ماندم وجودم خار شد

با تبرهای نگاهت در دلم بتها شکست

عشق در قلبم یکی شد غم ولی بسیار شد

هیچ لیلای خیالت هرگز از یادم نرفت

گرچه مجنون وجودم از غمت بیمار شد

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->

+ نوشته شده در چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, ساعت 12:27 توسط سپهر |